وولك يكي از پرطرفدار ترين سايت ها براي كودكان ات كه در آن قصه كودكانه جديد گفت مي شود البته همراه با متن . علاوه بر اين از كودكان شما مي خواهد تا نتيجه خود ازقصه را برايشان ارسال كند و به همين روش كودكانتان از لحاظ رفتاري و تربيتي با گوش دادن به قصه هاي جديد سرگرم مي شوند و چيز هاي جديد ياد مي گيرند . قصه صوتي شنل قرمزي از جمله قصه هايي است كه نتيجه گيري اخلاقي براي كودكان دارد . چند نفر از كادكاني كه در مهد كودك ساري بودند براي ما خلاصه اي از اينن داستان را ارسال كردند كه براي خواندن ادامه آن بايد به سايت وولك مراجعه فرماييد .
يك دختري در جنگل همراه مادرش زندگي مي كرد و به خاطر شنل قشنگي قرمزي كه داشت به دختر كوچولو مي گفتند شنل قرمزي . يك روز مادر بزرگ اش مريض شد و مادر شنل قرمزي كار زيادي داشت ونتوانستبه مادر بزرگ سري بزند مادرشنل قرمزي فكري كرد و گفت من خوراكي ها را آماده مي كنم وتو اينهارا براي مادربزرگت ببر و شنل قرمزي گفت باشه سبد و شنل اش را برداشت خدا حافظي كرد و رفت.يكدفه شنل قرمزي نگاهش به گل هاي قشنگ افتاد وگل ها را چيد وخواست بره كه آقا گرگه سر راهش رو گرفت آقا گرگ گفت:با اين عجله كجا مي ري؟ توي دستت چيست؟ شنل قرمزي باترس گفت:خواركي.مي خواهم ببرمشان به خانه مادر بزر گ ام.آقا گر گ يك نقشه سرش افتاد وگفت باشه.ترس نمي خواهم تو را بخورم. برو . گرگه باخودش فكركرد گفت خب من خانه ي مادر بزر گ شنل قرمزي مي دانم كجا است الان زود ميروم به خانه ي مادر بزرگ حركت كرد سمت خانه رسيد و در زد مادر بزرگ گفت:شنل قرمزي بيا در باز است بيا بفرما نوه ي قشنگم بيا تو و آقا گرگ پريد و مار بزرگ را خورد و سريع رفت لباس هاي مادر بزرگ راپوشيد و بعد از چند دقيقه شنل قرمزي امد و ... براي خواندن ادامه داستان به وولك مراجعه فرماييد .
- پنجشنبه ۲۷ خرداد ۰۰ ۱۲:۰۳ ۳۷ بازديد
- ۰ نظر